برندسازی شخصی برای چه کسی مناسب است؟
قبل از اینکه بلافاصله به سوپراستار جهانی بروید ، به یاد داشته باشید که هر مرحله پی در پی به تلاش و زمان بیشتری نسبت به مرحله زیر آن نیاز دارد. به عنوان مثال ، انتقال از تخصص به قهرمان حوزه خود به طور کلی آسان تر از صنعت موسیقی است. برای تبدیل شدن به یک نام خانوادگی جهانی ، احتمالاً باید بیشتر وقت آزاد خود را سرمایه گذاری کنید. آیا شما وسواس و فداکاری کافی برای کشیدن آن دارید؟ فقط شما می توانید به آن پاسخ دهید.
https://alimeschi.com/5-steps-to-building-your-personal-brand
کوچینگ چیست؟
مربیگری یک رویکرد توسعه ای برای کار و تعامل با افراد دیگر است. این می تواند به افراد کمک کند تا توانایی های شخصی، مهارت های بین فردی و ظرفیت درک و همدلی با دیگران را توسعه دهند. به نوبه خود ، این می تواند به مردم کمک کند تا درباره چالش های خود بیشتر بدانند و آگاهانه درباره آینده خود انتخاب کنند.
این می تواند توانایی آنها را در استفاده از طیف وسیعی از سبک های تأثیرگذار و رهبری تقویت کند. مربیگری می تواند به افراد کمک کند تا احساس قدرت بیشتری برای ایجاد تغییر و بهبود اثربخشی خود داشته باشند. ما معتقدیم که مربیگری یک استراتژی عملی است که به کسی کمک می کند تا به نتیجه برسد و خود را شناسایی کند.
نتایج ممکن است در مورد ادراکات و باورها و همچنین در مورد رفتار قابل مشاهده و کنش عینی باشد. کوچینگ، همسویی با منحصر به فرد فرد ، درک او از جهان ، ارزش ها و ترجیحات ، منجر به بینش ، کشف و حرکت رو به جلو می شود. رابطه پایه و اساس موفقیت آن است. "(جنی برد و سارا گورنال ، 2016 ، ص 13) چرا کوچینگ در خدمات اجتماعی مفید است؟ چشم انداز خدمات اجتماعی اسکاتلند این است: ."
یک اسکاتلند از نظر اجتماعی با خدمات اجتماعی عالی توسط یک نیروی کار ماهر و باارزش که با تمرکز بر پیشگیری، مداخله زودهنگام و توانمندسازی با دیگران برای تقویت، حمایت و محافظت از مردم همکاری می کند.
"(دولت اسکاتلند ، 2015، ص 7) ارائه این چشم انداز به معنای حمایت از افرادی است که از خدمات برای توسعه شخصی خود استفاده می کنند توانایی ها ، بنابراین آنها می توانند رهبری شهروندی خود را به بهترین شکل انجام دهند (دولت اسکاتلند ، 2008). این به معنای داشتن نیروی کار با مهارت های بین فردی و توانایی های رهبری برای کار با افراد مختلف به روش های مختلف است.
کوچینگ یک روش عالی برای افزایش عملکرد است. اگر فردی دارای یک نقطه کور یا منطقه خاص برای توسعه باشد ، کوچو مشتری می توانند در آنجا حفاری و کار کنند. کوچینگ می تواند برای افزایش خودآگاهی، بینش و دانش و سپس برای توسعه استراتژی های مورد نیاز فرد برای رشد و توسعه مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلی ، از کوچینگ نباید صرفاً به عنوان ابزاری برای ترمیم استفاده شود.
در جلسه کوچینگ چه اتفاقی می افتد؟
دقیقاً مانند مربیان، جلسات کوچینگ نیز به صورت یکجا و متناسب استاندارد نمی شوند. یک جنبه بسیار مهم کوچینگ، مشتری مداری بودن آن است. بیشتر جلسات کوچینگ توسط کوچ و مسائل یا چالش هایی که آنها در حال حاضر با آن روبرو هستند کارگردانی می شود. حتی هنگامی که یک کوچ و مشتری در حال کار برای دستیابی به اهداف بزرگ هستند، هر جلسه فردی به فرصت ها یا چالش های واقعی و خاص متمرکز می شود.
بهترین مربیان پرسشگران ماهر هستند. آنها قادرند سوالات عمیق و نافذی را بپرسند که باعث توقف و تفکر شما می شود. آنها لبه ها و محدودیت ها را تحت فشار قرار می دهند ، اما همه اینها در حالی است که فضای امنی را برای جستجو برای مشتری ایجاد می کنند. کوچ مسئول نگه داشتن یک جلسه در مسیر است ، با نگه داشتن زمان یا حتی هدایت مجدد آن هنگامی که مکالمه از موضوع مشخص دور می شود.
مربی شما به احتمال زیاد در جلسات کوچینگ شما هدفمند بودن و نتیجه گرا بودن را اصرار می ورزد. به عبارت دیگر ، بیشتر جلسات مربیگری شامل نوعی تعهد برای اجرای آنچه کشف کرده اید و یا اقدامی است که شما را به اهداف خود نزدیک می کند. بیشتر اوقات، فرآیند کوچینگ طولی است و طی یک سری جلسات کوچینگ انجام می شود.
به ندرت اتفاق می افتد که یک جلسه کوچینگ تنها آن چیزی باشد که شخص برای پیشرفت به آن نیاز دارد ، اگرچه این اتفاق برای چند مشتری من رخ داده است.
تفاوت منتورینگ و درمانی و کوچینگ چیست؟
اگرچه بین روشهای مختلف و مداخلات تداخل وجود دارد ، این روشها همه با یکدیگر متفاوت هستند. مربیان آموزش دیده اند تا بدانند چه موقع مشكل یا مسئله ای ممكن است از منطقه ای عبور كند كه با روش درمانی بهتر حل می شود. منتورینگ یکی از این روش هاست که تشابهات زیادی با کوچینگ دارد. سوال دیگری که به طور متداول مطرح می شود این است که مشاوره چگونه با کوچینگ متفاوت است.
مربیان تمایل دارند که تجربه فعلی شما را با تجربیات خود در گذشته مقایسه کنند، به شما مشاوره دهند و درسهای معناداری برای زندگی به اشتراک بگذارند.
کوچ ها اغلب از زندگی و تجربه شغلی قابل توجهی برخوردار هستند، اما کار با مشارکت با مشتری کمتر شروع می شود.
در حقیقت، بیشتر مراحل مربیگری به جای این است که مربی پاسخ دهد ، درمورد مشتری است که در جستجوی راه حل های خود است. مهمترین اکتشافات و برنامه های تغییر از طرف مشتری صورت می گیرد، زیرا آنها با فشار و تعجب کوچ خود راه حل هایی را در درون خود کشف می کنند.
https://www.insala.com/blog/what-is-employee-coaching
چرا انضباط شخصی تا این اندازه ارزش دارد؟
در بخش قبلی ، من استدلال کردم که ممکن است شما یک مشکل انگیزه ای داشته باشید ، نه یک مشکل انضباط شخصی. اما به همان اندازه ممکن است که مشکل نظم و انضباط نباشد ، بلکه عادت ها باشد.
انضباط شخصی مهارت ارزشمندی برای ساختن است. اما اگر برای همه کارها به آن اعتماد کنید ، زندگی مورد نظر خود را بدست نمی آورید. راستش را بخواهید ، انضباط فردی بیش از حد ارزشمند است. به جای توسعه این رشته برای مقاومت در برابر وسوسه ها ، شما فقط می توانید عادت های خود را تغییر دهید.
عادت کاری است که شما بدون فکر کردن به طور خودکار انجام می دهید. من به جزئیات آنچه در اینجا وجود دارد نمی پردازم (برای این منظور ، توصیه می کنم کتاب قدرت عادت و عادات اتمی را بخوانید). تنها چیزی که باید بدانید این است که عادت ها فکر و اراده ای را نمی پذیرند. آنها فقط اتفاق می افتند
در بسیاری از موارد، بهتر است بر تغییر عادت های خود تمرکز کنید.
به عنوان مثال ، اگر می خواهید هر روز به باشگاه بروید ، آن را به یک عادت تبدیل کنید. در ابتدا برای غلبه بر مقاومتی که نسبت به انجام این عادت احساس می کنید ، به انضباط شخصی نیاز خواهید داشت.
اما بعد از مدتی ، دیگر نیازی به فکر کردن در مورد آن نخواهید داشت. درعوض ، شما به طور خودکار به باشگاه می روید و انجام چنین کاری احساس ناخوشایندی خواهید داشت.
هنوز هم برای شروع ایجاد عادت های جدید و تغییر عادت های موجود ، به مقداری انضباط شخصی نیاز دارید. بنابراین بیایید نگاهی بیندازیم به 8 بهترین تاکتیک برای توسعه انضباط شخصی مورد نظر شما.
روی تغییر هویت و نه رفتار خود تمرکز کنید
آسان است تصور کنید که انضباط شخصی تنظیم نظم رفتار شماست. و گرچه این هدف نهایی است ، اما مفیدترین راه برای فکر کردن در مورد آن نیست. در عوض، شما باید بر تغییر هویت خود تمرکز کنید.
این از مفهومی به نام "عادات مبتنی بر هویت" ناشی می شود که جیمز کلیر ابتدا در اینجا درباره آن نوشت (و بیشتر در مورد عادات اتمی درباره آن صحبت می کند). ایده این است که اگر می خواهید کاری را که انجام می دهید تغییر دهید ، ابتدا باید شخص خود را تغییر دهید. اگر بتوانید هویت خود را تغییر دهید ، تغییر رفتار شما بسیار راحت تر خواهد بود. کتاب عادات اتمی پیشنهاد می شود.
به عنوان مثال، بگذارید بگوییم شما سعی می کنید برای لاغر شدن غذای کم مصرف کمتری بخورید. شما در یک جشن تولد هستید و شخصی یک تکه کیک به شما پیشنهاد می دهد. می توانید بگویید ، "نه متشکرم ، من سعی می کنم وزن کم کنم." این یک پاسخ کاملاً معتبر است ، اما تمرکز را بر انکار خود می گذارد.
شما هنوز نوعی کسی هستید که کیک می خورد. این بار فقط به آن نه می گویید اگر این کار را به اندازه کافی انجام دهید ، می تواند احساس بدبختی در شما ایجاد کند. و با گذشت زمان ، احتمالاً خواهید گفت: "آن را پیچ کنید" ، و فقط کیک را بخورید.
اما اگر بخواهید بگویید، "نه متشکرم، من کیک نمی خورم" بیایید ببینیم که همان سناریو چگونه اجرا می شود. این یک تفاوت ظریف است ، اما تغییر در تمرکز مهم است. اکنون ، به جای انکار خود ، به سادگی هویت جدید خود را تأیید می کنید.
چرا این تکنیک جواب می دهد؟ به دلیل چیزی به نام "تعصب سازگاری". این اصطلاحی است که روانشناسان برای توصیف تمایل ما به عمل با روشی سازگار با هویت ما به کار می برند ، حتی اگر انجام آن منطقی نباشد.
https://collegeinfogeek.com/self-discipline/
https://alimeschi.com/12-personal-discipline-tips/
این به تعویق انداختن هم به خودشان آسیب میرساند هم به اطرافیانشان. چنین افرادی همواره استرس دارند، احساس گناه میکنند، تمرکز ندارند، اعتماد به نفس ندارند، بیبرنامه هستند و بازدهی خودشان و دیگران را پایین میآورند.
آیا به تعویق انداختن همان تنبلی است؟
تعلل اغلب با تنبلی اشتباه گرفته می شود ، اما تفاوت آنها بسیار زیاد است.
به تأخیر انداختن یک فرآیند فعال است - شما تصمیم می گیرید به جای وظیفه ای که می دانید باید انجام دهید، کار دیگری انجام دهید. در مقابل ، تنبلی
بی علاقگی ، بی تحرکی و عدم تمایل به عمل را نشان می دهد.
به تعویق انداختن معمولاً شامل نادیده گرفتن یک کار ناخوشایند ، اما احتمالاً مهم تر ، به نفع کاری است که لذت بیشتری دارد یا آسان تر.
اما تسلیم شدن در برابر این انگیزه می تواند عواقب جدی داشته باشد. به عنوان مثال ، حتی قسمت های جزئی تأخیر می تواند احساس گناه یا شرمندگی در ما ایجاد کند. این می تواند منجر به کاهش بهره وری شود و ما را از دستیابی به اهداف خود غافل کنیم.
اگر برای مدت زمان طولانی تعلل کنیم ، می توانیم در موارد شدید از کار خود بی انگیزه و ناامید شویم، که می تواند منجر به افسردگی و حتی از دست دادن شغل شود.
چگونه می توان به تعویق انداختن غلبه کرد
مانند اکثر عادت ها، می توان بر اهمال کاری غلبه کرد. برای کمک به شما در مقابله و جلوگیری از به تعویق انداختن مراحل زیر را دنبال کنید:
مرحله 1: تشخیص دهید که شما به تأخیر می اندازید
ممکن است کاری را به تعویق بیندازید زیرا مجبور شده اید بار کاری خود را دوباره اولویت بندی کنید. اگر یک کار مهم را به یک دلیل کاملاً خوب تأخیر می دهید ، وماً معطل نمی کنید. با این حال ، اگر شروع به عقب انداختن کارها به صورت نامحدود می کنید ، یا تمرکز خود را تغییر می دهید زیرا می خواهید از انجام کاری خودداری کنید ، پس احتمالاً این کار را کرده اید.
همچنین اگر:
منبع: mindtools.com
درباره این سایت